راه رسیدن به خدا
لوکاس راهب به همراه شاگردش از دهی میگذشت . پیرمردی از او پرسید : ای قدیس ، چگونه به خدا برسم ؟ لوکاس پاسخ داد : خوش بگذران و با شادی ات خدا را نیایش کن .و به راه خود ادامه دادند . کمی بعد به مرد جوانی...
View Articleکفتر بازی
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیم هم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم که یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت :نگاه کن تو رو خدا ! 30 سال با 100 تا آرزو بچه بزرگ کردیم...
View Articleبه یادتونم
گویند دنیا خواهی یا دوست ؟گویم ای بی خبران دنیا با دوست نکوستاین پیام جهت حاضری دردفتر رفاقت بود که بدونید به یادتونم !
View Articleچرا من همیشه نتیجه عکس میگیرم
شاید یکی از بد شانس ترین آدمای روی زمین من باشم .سالها قبل به اتفاق یکی از دوستام در یکی از بانکای بندرعباس حساب باز کردیم دوستم هرچند وقت یه بار میومد و میگفت فلان مبلغ برنده شدم ولی من هرچی سر میزدم...
View Articleقاطی ام
اینروزا یکم قاطی پاتیم...اونم درحدی که خودمم نمیدونم چه مرگمه...خواستم به خواننده های همیشگی وبم که به تعداد انگشتای دستن بگم فعلن شرمنده دیگه!...خودم بهتون سرمیزنم وقتی باحال نوشتم...اوکی؟:-)
View Articleدلم تنگ شده
دلم تنگ شده براي يه سنگ...كه بندازمش توي آب رودخونه و شلپي صدا بده...ومن مثه هميشه لذت ببرم...دلم تنگ شده براي قدمام...كه بشمارمشون از خونه خودمون تا سر كوچه...دلم تنگ شده براي يه بارون شديد...يه...
View Articleدوست داشتن همیشگی
تکیه میدم به دیوارسفیداتاق،زانوهامو بغل میکنم،بعد سرمیخورم دراز میکشم کف زمین،ساعتها زل میزنم به سقف...وباخودم فکرمیکنم...کاش زودترشیمیدان بشم و یه محلول عشق همیشگی یا ضدفراموشی یا همچین چیزی بسازم تا...
View Articleشعر مورد علاقه من
این شعر رو خیلی دوست داشتم گفتم بذارم براتون:تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده...
View Articleمهمان خانه
بسمانه را خیلی محترم می دارم . حکم ِ مهمان خانه ام را دارد . از آن مهمان خانه های قدیمی ، دور تا دورش را پتو انداخته ام ، بعد مخده هایی با روانداز ِ توری هم که عکس لیلی و مجنون دارد هم تکیه داده ام به...
View Article
More Pages to Explore .....